شیرین تر از عسل
نیمه های شب از خواب بیدار شدی،از تکونهایی که میخوردی بیدار شدم. دیدم نشستی، گفتم مامانی چی شده؟ چی میخوای؟ گفتی: گرسنمه!! گفتم: چی واست بیارم؟ چی میخوری؟ گفتی : تو رو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی اولش مات و مبهوت شدم آخه اونقدر جدی گفتی که نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم. بعد ریز ریز خندیدی و دوتایی زدیم زیر خنده. آخه شیطون نصفه شبی شوخیت گرفته،نیم وجبی از خواب بیدار شدی که اینو بهم بگی. خیلی شیرین شدی از عسل هم شیرین تر. ...
نویسنده :
مامی کیانا
12:40